مجمع GECF در حال حاضر یک نهاد گفتوگومحور است که تصمیمات آن بر پایه اجماع نانوشته و غیرالزامی قرار دارد. این ساختار باعث میشود اعضا نتوانند در بحرانهای بازار گاز، مانند نوسانات سیاسی یا مالی، عمل هماهنگ داشته باشند. پیشنهاد ایران برای ارتقا به OGEC، ایجاد اساسنامه حقوقی بینالمللی را هدف قرار داده است. در این سازمان جدید، نهادهایی مانند هیئتمدیره یا شورای وزیران با اختیارات اجرایی تشکیل میشود. این تغییرات شامل مکانیسمهای نظارتی، داوری و حتی تنبیه برای اعضای متخلف خواهد بود.
ایران استدلال میکند که در بازار گاز تحت تأثیر مداخلات سیاسی مصرفکنندگان مانند اروپا، تنها یک سازمان الزامآور میتواند منافع تولیدکنندگان را حفظ کند. این تحول، گاز را از کالایی وابسته به شرایط ژئوپلیتیکی به ابزاری با قدرت تنظیمکننده مستقل تبدیل میکند. کلمات کلیدی مانند “اوپک گازی” و “سازمان کشورهای صادرکننده گاز” نشاندهنده تلاش برای ایجاد بلوکی مشابه اوپک در حوزه گاز هستند.
منطق ژئوپلیتیکی و اقتصادی پیشنهاد ایران
پس از بحران اوکراین و تحریمهای روسیه، گاز طبیعی از سوخت گذار به سوخت مبنا تبدیل شده است. ایران و روسیه با بیش از ۴۰ درصد ذخایر گاز جهان، بر این باورند که رفتار منفعل در بازار جهانی، قدرت را به مصرفکنندگان واگذار میکند. تهران میخواهد گاز را در قلب گذار انرژی قرار دهد و از موقعیت تبعی آن در سیاستهای اقلیمی غرب رها کند. این رویکرد نه تنها اقتصادی، بلکه سیاسی است و منجر به شکلگیری “بلوک گازی اوراسیا” با محوریت ایران، روسیه و قطر میشود.
OGEC میتواند با مقابله با نفوذ IEA، نقش متعادلکننده ایفا کند. همچنین، مدیریت بازار از طریق هماهنگی صادراتی بلندمدت، جلوگیری از نوسانات عرضه و امنیت انرژی را تضمین میکند. این سازمان، تعادل قدرت در بازار انرژی را به نفع تولیدکنندگان تغییر خواهد داد.
طرح GPC-D: گفتگوی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان گاز
یکی از ابتکارات کلیدی ایران، طرح “سازوکار گفتگوی عالیرتبه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان گاز” (GPC-D) است که مشابه OPEC+ عمل میکند. اهداف این طرح عبارتند از:
- تبادل پیشبینیهای بلندمدت برای مدیریت تقاضا و ظرفیت.
- ایجاد کمیتههای فنی مشترک برای امنیت خطوط لوله و مقابله با بحرانها.
- طراحی مدلهای همکاری بلندمدت برای کنترل نوسانات ژئوپلیتیکی.
در GPC-D، قراردادهای عرضه گاز از کوتاهمدت به ۱۰ تا ۲۰ ساله تغییر مییابد و شفافیت متقابل میان طرفین برقرار میشود. تمرکز بر بازارهای منطقهای مانند آسیای جنوب شرقی، وابستگی به اروپا را کاهش میدهد.
اقتصاد مقاوم گازی و سرمایهگذاری مشترک
تحریمهای غرب، ایران را به سمت مدلهای جدید مشارکت اقتصادی سوق داده است. پیشنهاد تشکیل “کارگروههای سرمایهگذاری مشترک” در پروژههای گازی، مانند فاز سوم پارس جنوبی، ریسک را توزیع میکند. در این مدل، سرمایهگذاری مشترک ایران، روسیه و چین، تحریم یک کشور را به تهدید کل پروژه تبدیل میکند و هزینه سیاسی آن را افزایش میدهد.
این رویکرد، توسعه خطوط لوله، پروژههای LNG و صنایع پاییندستی را سرعت میبخشد و وابستگی به نظام بانکی غرب را کاهش میدهد. امنیت انرژی بر پایه درهمتنیدگی منافع اقتصادی تعریف میشود.
راهبرد “گاز پاک” و فناوریهای نو
ایران گاز طبیعی را به عنوان “پاکترین سوخت فسیلی” معرفی میکند و راهبرد “گاز پاک” را برای رقابتپذیری در دوران گذار سبز پیشنهاد داده است. محورهای اصلی عبارتند از:
- فناوریهای جذب و ذخیرهسازی کربن برای کاهش انتشار تا ۸۰ درصد.
- توسعه هیدروژن آبی از گاز طبیعی با جذب کربن.
- افزایش بهرهوری و کاهش نشت متان از طریق استانداردهای منطقهای.
این استراتژی، گاز را به عنوان پل انرژی جهان تثبیت میکند و نوسانات انرژیهای تجدیدپذیر را جبران مینماید.
تقویت دبیرخانه و تحقق پیشبینیها
ایران طرح تقویت دبیرخانه دوحه را ارائه کرده تا از مرکز آماری به مرکز تصمیمسازی تبدیل شود. وظایف جدید شامل مرجع رسمی آمار، مدیریت بحران انرژی و نمایندگی بینالمللی است. دادههای ۲۰۲۵ نشاندهنده تحقق پیشبینیهای ایران است: افزایش قیمت گاز به دلیل تنشهای منطقهای، رشد سرمایهگذاری در انرژیهای پاک به ۳.۳ تریلیون دلار و بازگشت ظرفیت تولید ایران.
چالشها و چشمانداز آینده OGEC
بزرگترین چالش، اجماعسازی میان اعضا مانند قطر و روسیه است. قطر با قراردادهای بلندمدت آسیایی ممکن است مقاومت کند و روسیه نیاز به تضمینهای قوی دارد. موفقیت در گرو مشوقهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی است. اگر OGEC تثبیت شود، نقشه انرژی قرن ۲۱ بازنویسی خواهد شد و گاز به ابزار حاکمیت انرژی تبدیل میگردد.

دیدگاهتان را بنویسید