در بازارهای مالی که روند صعودی طولانیمدت حاکم است و ریسکپذیران را پاداش میدهد، همه به نظر “نبوغ بازار گاوی” میرسند. اما این توهم چطور سرمایهگذاران را به دام میاندازد؟ در این مقاله، به بررسی روانشناسی بازار گاوی، ریسکهای پنهان و استراتژیهای مدیریت ریسک در بازارهای مالی میپردازیم تا سرمایهگذاری هوشمندانهتری داشته باشید.
در بازارهای صعودی طولانیمدت که ریسکپذیران را تشویق و احتیاط را تنبیه میکند، همه به یک “نبوغ بازار گاوی” تبدیل میشوند. این پویایی، روانشناسی سرمایهگذاران را تغییر میدهد و به مرور زمان، حس کنترل کاذبی ایجاد میکند. با ادامه صعود بازار، ریسکها ناپدید به نظر میرسند و سرمایهگذاران باور میکنند که هیچ چیز اشتباهی رخ نخواهد داد، که این منجر به افزایش ریسک و استفاده از اهرم میشود.毕竟 چرا نباید این کار را کرد اگر “هیچ ریسکی” در سرمایهگذاری وجود ندارد؟
“در ۱۵ سال گذشته، بازارها بارها از اصلاحات جدی با سیاستهای مالی یا پولی نجات یافتند. این محرک خنثی (مداخلات) بارها با محرک پاداش یعنی صعود بازار جفت شد. بنابراین، سرمایهگذاران شرطی شدند تا انتظار نجات در هر مشکلی را داشته باشند، در هر افت سهام بخرند و باور کنند که این چرخه برای همیشه ادامه خواهد داشت. این همان نکتهای است که اخیراً در مورد ‘خطر اخلاقی’ مطرح کردیم.”
“مداخلات خیرخواهانه فدرال رزرو، یکی از قدرتمندترین تحریفهای رفتاری در مالی مدرن را ایجاد کرده: اعتقاد به وجود همیشه یک شبکه ایمنی. پس از بحران مالی جهانی، نرخ بهره صفر و دورهای مکرر تسهیل کمی، سرمایهگذاران را شرطی کرد تا انتظار حمایت سیاستگذاری در زمان نوسان را داشته باشند. به مرور زمان، این شرطیسازی به یک رفلکس تبدیل شد: هر افت را بخر، چون فدرال رزرو اجازه شکست بازار را نمیدهد. تعریف دقیق ‘خطر اخلاقی’ چیست؟ اسم – اقتصاد: عدم انگیزه برای محافظت در برابر ریسک، جایی که فرد از عواقب آن محافظت شده، مثلاً با بیمه.”
به عبارت دیگر، همانطور که سگهای پاولوف با صدای زنگ شروع به آب دهان ریختن میکردند، سرمایهگذاران “داراییهای سفتهبازانه” را صرفاً بر اساس فرضیه رسیدن “غذا” تعقیب میکنند. اما همانطور که اشاره شد، در حالی که فدرال رزرو در ۱۵ سال گذشته سرمایهگذاران را برای “خرید در افت” شرطی کرده، بازار از اصول اساسی جدا شده است.
آنچه به عنوان سرمایهگذاری هوشمند شروع میشود، به سفتهبازی تبدیل میگردد.
اخیراً دو مقاله عالی در مورد رفتار سرمایهگذاران در بازارهای گاوی طولانی خواندم. در ادامه، به درسهای این مقالات و نحوه پیمایش بازار در آینده میپردازیم.
نبوغ بازار گاوی و مشکل فراموشی ریسکها در سرمایهگذاری
بازارهای گاوی طولانی، اعتماد به نفس میسازند. اما نه نوع سالم آن. نوعی که در گوشتان زمزمه میکند: “تو نابغهای.” این پدیده نامی دارد: نبوغ بازار گاوی.
نبوغ بازار گاوی نه تنها اعتماد به نفس بیش از حد است، بلکه نوعی خودفریبی خاص است که ناشی از اشتباه گرفتن جزر و مد صعودی با هوش خودتان است. یک سهام فناوری میخرید. دو برابر میشود. احساس هوشمندی میکنید. پنج تای دیگر میخرید. سه برابر میشوند. حالا نابغهاید و شروع به افزودن اهرم برای افزایش بازدهی میکنید. چرا نباید؟ بازار نه تنها کار میکند، بلکه مهارت شما را تأیید میکند.
اما اینجاست که خطر وارد میشود.
همانطور که بن کارلسون در مقالهاش اشاره کرد، بنجامین گراهام، یکی از بزرگترین سرمایهگذاران تاریخ، در اواخر دهه ۱۹۲۰ قربانی همین چرخه شد. او ۴۰۰ هزار دلار را با استفاده از اهرم و موقعیتگیری تهاجمی به ۲.۵ میلیون دلار تبدیل کرد. موفقیتش او را متقاعد کرد که بازی را استادانه انجام میدهد. خیالپردازی در مورد یاختها و املاک میکرد. سپس ۱۹۲۹ آمد. بازار سقوط کرد و ثروتش به ۳۷۵ هزار دلار رسید، کاهشی ۸۵ درصدی.
گراهام بعداً اعتراف کرد که ریسک را نادیده گرفته چون سودها اثبات نبوغش به نظر میرسیدند. این نبوغ بازار گاوی است. قضاوت شما را تحریف میکند. به شما میگوید درستید حتی وقتی شرطبندیهایتان بیپروا است.
سرمایهگذاران امروز با ریسک مشابهی روبرو هستند. پس از بیش از یک دهه بازار صعودی، که توسط بانکهای مرکزی، نرخ بهره پایین و اعتبار آسان توربوشارژ شده، بسیاری هرگز یک رکود پایدار ندیدهاند. سهامها شبیه حسابهای پسانداز به نظر میرسند، نوسان به عنوان فرصت ظاهر میشود و ریسک مانند یک relic قدیمی است.
در مقاله ویلیام برنشتاین، او در مورد آنچه پیتر برنشتاین (بدون رابطه) “مشکل بانک حافظه خالی” نامید، بحث کرد. سرمایهگذارانی که از یک بازار خرسی واقعی عبور نکردهاند، احساس ضررها را دستکم میگیرند. آنها در مورد سقوطها میخوانند، روی نمودار میبینند، اما هرگز تخریب روانشناختی و مالی که در یکی رخ میدهد را تجربه نکردهاند. این نبود درد، توهم ایمنی ایجاد میکند که ذهنیت نبوغ بازار گاوی را تغذیه میکند.
این است که چرا باید مراقب باشید از چه کسی مشاوره میگیرید. بسیاری از مفسران مالی و مشاوران هرگز یک بازار خرسی واقعی را تجربه نکردهاند. این کمبود تجربه بازار خرسی منجر به بسیاری از تز “خرید و نگهداری” یعنی “تحمل افتهای بازار خرسی” میشود.
اجازه دهید هشدار دهم، به عنوان کسی که از بحران داتکام و بحران مالی عبور کرده و معامله کرده، وقتی افت بازار خرسی بعدی برسد، توهم ایمنی نابود خواهد شد.
تمرکز بر ریسک در چرخههای بازار مالی: استراتژیهای کلیدی برای سرمایهگذاران
وقتی شور و هیجان غالب میشود، توجه از اصول به خیالات منتقل میشود. در آن نقطه، باید روی ریسک تمرکز کنید نه بازدهی، که سخت است وقتی سودها ادامه دارند. اما این گام حیاتی برای بقا در بازی طولانی است.
در حالی که ارزشگذاریها در کوتاهمدت مهم به نظر نمیرسند، در بلندمدت مهم هستند. همانطور که در “ارزشگذاریها مهم نیستند تا وقتی مهم شوند” بحث کردیم،
“اقدامات ارزشگذاری بازار دقیقاً همان هستند – اندازهگیری ارزشگذاری فعلی. علاوه بر این، ارزشگذاریهای بازار اندازهگیری بهتری از ‘روانشناسی سرمایهگذار’ و تجلی ‘نظریه احمق بزرگتر’ هستند. این است که چرا همبستگی بالایی بین ارزشگذاریهای یکساله گذشته و اعتماد مصرفکننده به قیمتهای سهام بالاتر وجود دارد.”
آنچه ارزشگذاریهای بازار بیان میکنند باید واضح باشد. اگر امروز برای چیزی “بیش از حد پرداخت” کنید، بازدهی خالص آینده کمتر از اگر با تخفیف خریده بودید خواهد بود. شما شرکتها را نمیخرید، بلکه جریانهای نقدی را میخرید. این است که چرا ریاضی ارزشگذاریها آسان درک است. بازارها خوشبینی را برای همیشه پاداش نمیدهند.
این است که چرا مدیریت ریسک گزینه نیست. همانطور که در “مدیریت ریسک پرتفولیو” بحث کردیم،
“بیشتر سرمایهگذاران روی درست بودن تمرکز میکنند با وسواس در انتخاب سهام، زمانبندی و پیشبینیهای کلان. اما حقیقت سخت این است که باید یاد بگیرید: دقت بیش از حد ارزیابی شده. بقا دستکم گرفته شده. لبه واقعی شما از محدود کردن آسیب وقتی اشتباهید و حداکثرسازی سودها وقتی درستید میآید، که پایه هر برنامه ریسک است. ضرر خواهید کرد. باید سیستم خود را بر اساس آن واقعیت بسازید، که سه جنبه حیاتی را شامل میشود:
- اندازهگیری موقعیت،
- قوانین توقف ضرر، و
- انضباط سخت که به راحتی تکرارپذیر است.
“در نهایت، آن طرح آنچه موفقیت بلندمدت را از شکست جدا میکند خواهد بود. مدیریت ریسک در مورد اجتناب از ضرر نیست. در مورد اطمینان از اینکه ضررهایی که میگیرید شما را نابود نکنند. “
مدیریت ریسک گزینه نیست.
تنها راه آمادهسازی برای درد، درونی کردن آن قبل از رسیدن است. اگر منتظر بمانید تا حسابتان ۳۰% پایین بیاید، دیر است. احساساتتان کنترل را میگیرد، انضباطتان فرومیپاشد و حافظهتان شکست میخورد. اینجاست که نبوغ بازار گاوی به وحشت تبدیل میشود.
چرخه بعدی ممکن است شبیه آخرین نباشد، زیرا بازارها به ندرت دقیقاً تکرار میشوند. اما رفتار سرمایهگذار همیشه تکرار میشود: اعتماد به نفس بیش از حد، شلوغی و انکار در هر بازار گاوی ظاهر میشوند، اما همیشه به وحشت، ناامیدی و نابودی سرمایه عظیم ختم میشوند.
میتوانید با چند قانون ساده از این تلهها دوری کنید.
- تعادل مجدد منظم: وقتی بخشی از پرتفولیو بیش از بقیه رشد کرد، آن را به تخصیص متعادلتر برسانید. این زمانبندی بازار نیست. انضباط است.
- تستهای استرس استفاده کنید: یک افت ۴۰% را شبیهسازی کنید. اگر عصبی میشوید، حالا تنظیم کنید.
- اهرم را پایین نگه دارید: مارجین کار میکند تا وقتی نکند. و وقتی شکست میخورد، سریع است.
- ۵% تا ۱۰% را در نقد یا معادل نگه دارید. این بافر وقتی قیمتها افت میکنند، انتخاب میدهد.
- اصول را بر هیجان ترجیح دهید: ارزشگذاری، سودآوری، جریان نقدی آزاد. اصول وقتی موسیقی متوقف میشود مهم هستند.
- طرحتان را بنویسید: وقتی چیزها دیوانه میشود، بخوانید. به شما یادآوری میکند کی بودید قبل از اینکه طمع وارد شود.
- بازارهای خرسی گذشته را مطالعه کنید: تیترها را نخوانید، با کسانی که از آنها عبور کردهاند صحبت کنید. تجربهشان ارزشمندتر از هر چیز دیگری است.
نیازی به زمانبندی قله ندارید، اما باید چرخه را زنده بمانید. این با حفاظت از downside شروع میشود.
انضباط در زمان شیدایی احمقانه به نظر میرسد، اما در افت نهایی شما را نجات میدهد. هدف شما هوشمند به نظر رسیدن امروز نیست، ایستادن فرداست.
اگر الان احساس نبوغ بازار گاوی میکنید، مراقب باشید، چون ممکن است بازار شما را فریب دهد.
حرکت نابغهترین اغلب خستهکنندهترین است، زیرا نابغههای بازار گاوی همیشه وقتی واقعیت برمیگردد، خرد میشوند.
منبع: Investing.com
نویسنده: نامشخص (بر اساس محتوای مقاله)
لینک منبع: https://www.investing.com/analysis/bull-market-genius-is-a-dangerous-thing-200671805

دیدگاهتان را بنویسید